وقتی در ادینبورگ، اسکاتلند بزرگ میشدم، والدینم برایم یک کیت پرستاری اسباببازی با گوشی پزشکی و یک کاف فشار خون برایم خریدند. گوشی پزشکی را به سینه دوستانم فشار می دادم و به ضربان قلب آنها گوش می دادم. من فقط در پنج سالگی وسواس زیادی داشتم که پرستار شوم.
بعد از دبیرستان، در یک برنامه پرستاری سه ساله در دانشگاه ناپیر ادینبورگ ثبت نام کردم. از قبل می دانستم که می خواهم با بچه ها کار کنم و در یک بخش جراحی اطفال بستری شدم، جایی که پوشک را عوض کردم و ضربان قلب را ثبت کردم. من از کار لذت بردم، اما چالش برانگیز بود: برخی شیفت ها مجبور بودیم 12 ساعت متوالی کار کنیم.
وقتی در اکتبر 2007 فارغ التحصیل شدم، اولین کارم را در بخش مراقبت های ویژه نوزادان (NICU) یک بیمارستان عمومی پیدا کردم. من در هر شیفت از سه نوزاد مراقبت می کردم و مسئولیت تجویز داروها، نظارت بر موارد حیاتی و ارتباط با والدین و پزشکان را بر عهده داشتم. کار با چنین نوزادان کوچک و شکننده ای دلهره آور بود، اما با کسب تجربه بیشتر، در کارم بهتر شدم. در NICU دومی که من در آن کار می کردم، یک نوزاد دختر نارس در 24 هفتگی متولد شد. او به ماشین هایی برای کمک به تنفس و آنتی بیوتیک ها برای جلوگیری از عفونت نیاز داشت زیرا سیستم ایمنی بدنش قوی نبود. او یک روز رشد می کند و روز بعد بدتر می شود. اکثر نوزادان با نیازهای پیچیده پس از چند ماه از NICU خارج می شوند، اما هرگز آنقدر رشد نکردند که به بیمارستان کودکان منتقل شوند. من همه کارها را برای او انجام دادم، از تجویز داروهایش گرفته تا به روز رسانی برنامه مراقبتی او تا نظارت بر سطح اکسیژن او. پس از شش ماه، او بالاخره آنقدر خوب شد که به خانه برود و دیدن دوباره سالم او احساسی باورنکردنی و لذت بخش بود.
بخوانید: وضعیت اضطراری: در داخل بحران ER کانادا
تعداد کمی از بیمارستانهای عمومی در اسکاتلند وجود دارند که NICU مراقبتهای پیچیدهای را ارائه میدهند که من میخواستم ارائه کنم. تا سال 2016، من قبلاً در دو تا از آنها کار کرده بودم و به پرستار ارشد ارتقاء یافتم. پیشرفت بیشتر به معنای کاغذبازی بیشتر و صرف زمان کمتر با بیماران بود، و من علاقه ای به پست های مدیریتی نداشتم. الان کجا برم؟ از خودم پرسیدم. ده سال پس از شروع حرفهام، من در صدر مقياس دستمزد بودم، با اين حال تنها 57000 دلار در سال درآمد داشتم.
در طول سالها، از همکاران بیشماری شنیده بودم که تجربیات خود را در خارج از کشور در نیوزلند، استرالیا و خاورمیانه توصیف میکردند. من می خواستم اسکاتلند را ترک کنم، اما نتوانستم جرات انجام این کار را به دست بیاورم تا اینکه در سال 2013 با همسر فعلی خود، مکس مک کوی، آشنا شدم. او رویای من را برای کشف کشورهای دیگر به اشتراک گذاشت، بنابراین در سال 2016، تصمیم گرفتیم به کانادا مهاجرت کنیم. . پدرشوهرم در فیلادلفیا زندگی می کند و ما دوستانی در شیکاگو و سالت استه داشتیم. ماری، بنابراین ما در انتاریو مستقر شدیم.
از طریق تحقیقاتم، متوجه شدم که پرستاران در کانادا نسبت به اسکاتلند حقوق بیشتری دریافت می کنند. بیمارستانهای زیادی در سراسر کشور با NICU وجود دارد و ایده انجام این کار در استانهای مختلف، در کشوری وسیع و متنوع، برایم جذاب بود. من باید چند دوره آموزشی را تکمیل می کردم، اما با توجه به تجربه ام فکر می کردم، گرفتن گواهینامه نسبتا آسان است. نمیدانستم چقدر سخت است تا به اینجا برسم.
ابتدا، من درخواستی را به خدمات ملی ارزیابی پرستاری یا NNAS ارسال کردم، فرآیندی غیرانتفاعی که مدارکی را که پرستاران آموزش دیده در سطح بینالمللی باید ارائه کنند تا بتوانند در کانادا کار کنند. NNAS مدارک شما را ارزیابی می کند، از جمله سوابق تحصیلی و شغلی شما. سپس پرونده شما را به سازمان تنظیم مقررات پرستاری در استان شما می فرستد – در مورد من، کالج پرستاران انتاریو – که تصمیم می گیرد شما به صورت موردی، در صورت وجود، قبل از شما به چه آموزش یا آموزش بیشتری نیاز دارید. قادر به نوشتن آزمون سراسری پرستاری. ساعتها را صرف جستجوی وبسایتها، انجمنها و رسانههای اجتماعی آنلاین کردم، اما نتوانستم هیچ اطلاعات ثابتی در مورد روند مجوز گرفتن پرستاران آموزش دیده بینالمللی در کانادا پیدا کنم.
مرتبط: من حرفه پرستاری ER خود را در انتاریو آغاز کردم. فرسودگی شغلی و دستمزد کم باعث شد که به ایالات متحده بروم
ما درخواست خود را برای ویزای اقامت دائم در اوایل سال 2017 آغاز کردیم. بیشتر امتیازات درخواست ویزا ما از مدارک پرستاری من به عنوان یک RN با 10 سال تجربه در NICU است. ما در تابستان 2018 در فرودگاه پیرسون تورنتو فرود آمدیم و برای چهار ماه اول اینجا، در سراسر انتاریو زندگی کردیم. ما از طریق خانه نشینی برای افرادی که به صورت آنلاین با آنها ارتباط داشتیم و به تعطیلات می رفتند و به شخصی برای مراقبت از حیوانات خانگی خود نیاز داشتند، امرار معاش می کردیم. وقتی خانهنشسته نبودیم، یک کامیون و یک تریلر خریدیم تا در آن بخوابیم و به سمت پورت الگین، فورت اری و سالت استه حرکت کردیم. ماری کاوش در انتاریو مانند یک رویا بود. ما در نهایت یک اتاق در خانه ای در لندن، انتاریو اجاره کردیم. برای پرداخت صورتحسابها، من و شوهرم در ماه مه 2019 در یک شرکت فروش مشغول به کار شدیم – او به عنوان یک مدیر بازاریابی و من به عنوان نماینده خدمات مشتری کار کردم.
برای یک سال و نیم پس از ورودم، هیچ به روز رسانی در مورد درخواستم برای کالج پرستاران انتاریو دریافت نکردم. در تابستان 2019، کالج بالاخره تماس گرفت. پرستار حاضر در خط اعتراف کرد که نمیدانست چگونه من را ارتقا دهد یا برای تبدیل شدن به یک پرستار واجد شرایط به چه چیزهایی نیاز دارم. او به من گفت که می توانم با گذراندن چهار دوره شروع کنم، هر دوره 10 هفته ای، هزینه ای حدود 1100 دلار برای هر دوره. مهلت ترم شروع آن پاییز قبلاً به پایان رسیده بود، بنابراین من منتظر ماندم تا سال بعد درخواست بدهم. من پرداختها و پساندازهای CERB را جمعآوری کردم و توانستم برای دورهها در سپتامبر 2020 ثبت نام کنم. تابستان سال بعد آنها را تکمیل کردم.
بیشتر: من فقط هشت ماه است که پرستار هستم. هرج و مرج داره منو میکشه
گام بعدی برای گرفتن مجوز، قبولی در آزمون NCLEX-RN بود که دانشجویان پرستاری آموزش دیده در آمریکای شمالی و پرستاران آموزش دیده بین المللی ملزم به نوشتن آن هستند. هزینه هر تلاش 400 دلار است. از آنجایی که من در زمینه اطفال تخصص داشتم – انتخاب زودهنگام تخصص شما در اسکاتلند استاندارد است – دانش من برای آزمایش به اندازه کافی گسترده نبود. من باید در عرض چند ماه چهار سال آموزش پرستاری بزرگسالان را به خودم آموزش میدادم. پس از شکست در اولین تلاشم، یک معلم خصوصی استخدام کردم. در دومین تلاشم بهتر عمل کردم، اما باز هم شکست خوردم. من از دیدن دوستانم دست کشیدم و هر آخر هفته را صرف مطالعه کردم. این آزمایش در مورد داروهایی که من هرگز در مورد آنها نشنیده بودم، علائم و نشانه های بیماری های رایج در بزرگسالان و روند بیماری در بیماران بزرگسال سؤال شد.
بعد از اینکه برای بار سوم در آزمون مردود شدم، دلم می خواست بپرسم: “تو از من چی میخوای؟” من از نظر روحی خسته و از نظر مالی خسته شده بودم. بین چندین آزمون، ثبت نام و هزینه های درخواست، حدود 7000 دلار برای گرفتن مجوز هزینه کردم. من از آن زمان پرستاری را رها کردم – این تنها شغلی است که تا به حال میخواستم، اما هیچ دعوای دیگری در من باقی نمانده است. از کنارهها شاهد بودم که پزشکان و پرستاران در طول همهگیری کمبود نیروی انسانی را تجربه کردند. من شنیدم که آنها برای پرستاران بیشتری فریاد می زنند و دیدم که چگونه عقب ماندگی های جراحی و زمان طولانی انتظار اورژانس به بیماران آسیب می رساند. از ابتلا به کووید-19 میترسیدم، اما تماشای تنها زمانی که میدانستم میتوانم کمکی کنم، خستهکننده بود.
من اکنون یک مربی تمام وقت سگ در Doggo Den هستم، یک شرکت تربیت سگ که با همسرم در سال 2021 راه اندازی کردم. ما همیشه سگ ها را دوست داشتیم و امیدواریم که کسب و کار خود را برای کار با امداد و نجات و باز کردن یک پارک خصوصی سگ گسترش دهیم. در روند ایجاد کسب و کار خود، ما همچنین یک جامعه دوستان در لندن ایجاد کرده ایم. ای کاش می توانستم به حرفه پرستاری خود ادامه دهم، اما اگر آنچه را که اکنون می دانم، می دانستم، باز هم به کانادا می آمدم.
خواندن کتاب و پاسخ صحیح به سوالات چند گزینه ای شما را به یک پرستار شایسته تبدیل نمی کند. شما این را در کار یاد می گیرید، و من تجربه زیادی در این زمینه دارم. اگر کانادا خواهان پرستاران آموزش دیده بین المللی برای کمک به کاهش کمبود است، باید سیستم صدور مجوز خود را بازنگری کند و تجربیات آنها را در نظر بگیرد. نباید اینقدر سخت باشه
–به عنوان متولد لیلا الشناوی
منبع: green-sky.ir